مهلامهلا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

دخمله مامان و بابا

ماهان نه ماهه

سلام و صد سلام ماهان ما نه ماهه شد، امروز با کمی تاخیر برای چکاپ نه ماهگی با بابایی به مرکز بهداشت رفتیم، آبجی مهلا هم مدرسه بود وزن ماهان : نه کیلو قد:٧٢ دور سر ۴٠ تا الان ماهان میگه دده و قاقا، سینه خیز میره، میرقصه و خیلی کارهای با مزه دیگه، آبجی مهلا هم که ماه دیگه به سلامتی یازده ساله میشه، الآنم سخت درگیر درس و مشق و امتحانه.چند تا از عکس های ماهان رو که تو گوشیم دارم میذارم البته عکسهای خوشگلش پیش آبجی مهلا س،  ...
25 فروردين 1403

مهلا داداش دار می شود

سلام و درود مهلای ما در تاریخ ١۴٠٢/۴/١۴ برادردار شد برادری به نام ماهان🥰 ماهان در تاریخ چهاردهم تیر به دنیا اومد با وزن سه کیلو قد ۴٣ الان ماهان کوچولو شش ماهش تموم شده و وزنش هشت کیلو و قدش شصت و هفت است دو تا دندون بعد پنج ماهگی درآورده و فعا فقط غلت میزنه، خیلی هم پسر ناآرامیه و فقط باید تو بغل باشه عکسهایی هم که اول صفحه گذاشتم عکسهای روز اول بدنیا اومدن ماهان تا پایان شش ماهگیشه ...
17 دی 1402

دختر ده ساله ی من

سلام و صد سلام بله تو این چند وقت که ما نبودیم مهلا خانم ما ده ساله شد ، الان دختر ما کلاسه پنجمه و برای خودش ماشاالله خانومی شده😍انگار همین دیروز بودم این وبلاگ رو زدم و خبر بارداریم رو داخلش نوشتم☺️در ادامه چند تا از عکسهای مهلا رو میذار ...
8 مهر 1402

بازگشت دوباره

سلام و صد سلام خیلی خوشحالم که تونستم وبلاگ دختر نازم و بازیابی کنم و بتونم مطالب و عکسهای خوشگلش رو به اشتراک بزارم، خیلی وقته که نتونستم بیام چون اطلاعات وبلاگ رو فراموش کرده بودم اما قول میدم از این به بعد مطالب و عکسهای دخترم رو تندتند به روز کنم
8 مهر 1402

مهلا و دلتنگی برای مهد

سلام و سلام و صد سلامممممممممممممم دختر نازم، مهلای مامان میخوام دوباره عکسهای قشنگت رو بزارم تو وبت.البته بخاطر مسافرت کیش توی آذر ماه و چند تا تولد و جشن، تعداد عکسها خیلی بود و انتخاب کردن از بینشون دشوار.اما خوب بالاخره چند تا رو گلچین کردم تا بزارم تو وبت و برات یادگاری بمونه.تو این مدت که خونه مامان جون هستیم علاوه بر اینکه بهت خوش میگذره و تقریبا همه چی بر وفق مرادت  هست اما دلت برای مهد و خاله هات هم خیلی تنگ شده.دلتنگی کاملا تو رفتارت و حرفات مشخصه.همش میگی خوش به حال دوستام الان تومهد دارن بازی میکنن .واسه همین دو بار تو این چند وقت بردمت مهد تا دوستات و خاله های مهربونت رو ببینی.روزهایی که میخوای بری مهد اینقدر از شبش ذوق ...
17 بهمن 1395

سه سال و نیمگی

سلام سلام صد تا سلام دخترک ماهم دیروز شما دقیقا سه سال و نیمت شد.تو این 6 ماهی که وبت رو به روز نکردم اتفاقات زیادی افتاد و سرگرمی های زیادی بود که باعث شد کمی سرم شلوغ شه و نتونم وبت رو به روز کنم.بعد تولد دختر قشنگ برای امتحانهای بابایی با همدیگه به تفرش رفتیم و بعد امتحان بابا به اراک و خونه عمو اینا رفتیم و دو روزی مهمون اونا بودیم.بعد تموم شدن ماه رمضون خونه ای که داشتیم رو فروختیم و یه خونه جدید خریدیم که همین مورد باعث مشغله فراوون مامان و بابا شد .خونه ای که خریدیم عید تخلیه میشه و ما تا عید مهمون خونه مامان جون و بابا جون هستیم.از اول مهر دیگه به مهد کودک نرفتی و پیش مامان جون موندی.اما کاملا مشخصه که دلت برای مهدت و خاله ها تنگ ...
23 آبان 1395

فرشته ی سه ساله ی من

سلام و صد سلام خوشحالم.خوشحالم.خوشحالم چون یه دختر سه ساله ی ناز و شیرین زبون دارم.بله دختر خوشگل من با اومدن روز 22 اردیبهشت 3 سالش کامل شد و حالا شده یه خانوم کوچولوی به تمام معنا روز پنج شنبه 23 اردیبهشت تولد مهلا جون رو به اتفاق خونواده خودم و بابا سیامک گرفتیم.جای همه خیلی خالی بود.تولد خیلی خوبی بود و به همه خیلی خوش گذشت.مهلا جون هم کادوهای خیلی قشنگی از همه گرفت و خیلی هم ذوق کرد و خوشحال بود.کلا مهلا عاشق تولده........ این هم چند تا عکس از تولد دخترم اینم چند تا عکس مربوط به رفتن به یک عروسی ...
26 ارديبهشت 1395