ده ماهگی و پیشرفتهای اخیر دخترم
سلام عزیزکم
22 اسفند ماه مقارن بود با پایان ده ماهگیه دختره نازم
هنوز هم باورم نمیشه که ده ماهه دختر عزیزم کنارمه.روزها خیلی به سرعت میگذره و من میدونم روزی میرسه که دلم برای این روزهات تنگ میشه
هر روز که میگذره دختر گلم بامزه تر و خواستنی تر میشه.کارهایی میکنه که تو اوج خستگی و عصبانیت باعث میشه خندم بگیره
دیگه به سلامتی دندونهای پیشین بالایی هم کاملا سر از لثه هات بیرون اوردن و خودشون رو به ما نشون دادن.حالا با چهار تا مروراید سفید خوشگل تر و نمکی تر شدی
به سرعت برق و باد چهار دست و پا میری و وقتی می بینی که دنبالتم سرعتت رو بیشتر میکنی
سریع به چیزی که میخوای میرسی و در یک چشم بهم زدن یه خرابکاری میکنی(البته اکثر اوقات دست خالی بر میگردی چون من هر لحظه حواسم بهته)
مهلا در حال الو کردن
کلمه هایی که تا الان میگی عبارتند از :بابا.ماما.دده.آبه.دس(منظورت دست است)هههه
وقتی باهات جوجو پر بازی میکنیم انگشت اشارت رو محکم به زمین میزنی و به جای پر میگی اررررررررررررر
دستت رو به مبل و بقیه وسایل میگیری و بلند میشی و شروع میکنی به سرک کشیدن به هر طرفی که قدمهات اجازه بده
الان که دارم برات مینویسم شما حدود 2 روزه که سرما خوردی و تب داری.امیدوارم زود زود خوب شی تا مامان و بابا از این نگرانی دربیان عزیزم
دیگه یواش یواش سال نو هم داره نزدیک میشه و ما داریم اماده میشیم که به استقبال بهار بریم
امسال اولین سالیه که شما کنار ما سر سفره هفت سین میشینی و سال تحویل ما رو متفاوت از سالهای قبل میکنی و صد البته زیباتر..............
امیدوارم سال آینده سالی باشه پر از سلامتی و تندرستی اول برای همه بعد برای من و همسرم و دختر از گل قشنگ ترممممممممممممممم