مهلامهلا، تا این لحظه: 11 سال و 4 روز سن داره

دخمله مامان و بابا

من و نی نی

1391/10/12 13:35
نویسنده : مهدیه
205 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نی نیه خوشگلم.امروز تصمیم گرفتم برات یه وبلاگ بسازم .میدونم کمی دیره اما مامان و ببخش چون کمی سرم شلوغه.قول میدم از این به بعد مرتب وبلاگت رو به روز کنم تا بزرگ شدی خودت بخونی و لذت ببری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان ساجده
12 دی 91 13:48
سلام عزیزم متین تو مسابقه سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده اگه لطف کنید بیاد تو وبلاگش به آدرسی که هست برید و بهش رای بدید ممنون میشم در ضمن اگر به کوچولوی دیگه ای رای داده باشید مشکلی نداره میتونید بازم رای بدید
مامان سما
4 بهمن 91 11:56
سلام قدمش به خير و شادي باشه.
اسم نيني چي هست؟
به وبلاگ سلنا بياين


سيامك
18 بهمن 91 12:03
سلام ني ني ميخوام بگم تا حالا نذاشتم كسي چپ به مامانت نگاه بكنه ولي تو داري خيلي به مامان لگد ميزني خيلي عزيزي ولي مامانت عزيزتره حواست باشه اگه بدوني ماماني با چه سختي و مشقتي داره تورو حمل ميكنه اگه ميدونستي ماماني تا كجا ميره سر كار تا تودر آينده همش تو راحتي باشي اينطوري به مامان لگد نميزدي زودتر بيا تا 2 تا مامان خوشكل داشته باشم البته اول مامان تو اولويته








سيامك
18 بهمن 91 12:08
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند .
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!