15 ماهگی

سلام سلام صد تا سلام

دختر ناز و قشنگم  15 ماهگیت مبارک.15 ماهه شدی و یه عالمه هم شیرین تر و شیطون تر

12 امین دندونت هم بعد یه  ماه انتظار بیرون زد و خیال ما هم راحت شد.حالا منتظر دندونهای بعدی هستیم

طبق معمول شیطنت هات روز به روز داره زیاد تر میشه و تلاش ما برای کنترلت بی نتیجه تر.کار جدیدی که خیلی بهش علاقه داری اینه که میری روی مبل و روی دسته مبل می ایستی و هی از این مبل به اون مبل در حال رژه رفتنی.اگه بخوایم مانعت بشیم هم واویلا داره و شروع میکنی به گریه.گاهی اوقات هم میخوای از روی مبل پایین بپری که با مخالفت ما روبرو میشی  . البته یکی دو باری  از غفلت ما سوءاستفاده کردی و از روی مبل به پایین پریدی.نمیدونم چر اینقدر به ارتفاع علاقه داری

عاشق دده رفتنی.البته قبلا  هم  همینطور بودی اما الان  که بزرگتر شدی و ماشالله بیشتر می فهمی  به محض ورود به خونه شروع میکنی به هوار کشیدن و گریه کردن که هیچ جوری هم آروم نمیشی واسه همین جدیداً ترجیح میدم بیرون نبرمت تا هنگام برگشت به خونه با همچین صحنه هایی هم روبرو نشم.

همچنان اجازه فیلم و عکس گرفتن نمیدی مگر در شرایط خاص.در ادامه هم چند تا از عکسهای مربوط به ماه قبلت رو میذارم

مهلا و دایی و زندایی

مهلا و بابا جون

این چند تا عکس هم مربوط به یه گردش خونوادگی در حوالیه سد کرجه.شما اینقدر عاشق آب شده بودی که به هیچ وقت قصد نداشتی ازش دل بکنی.آب اونقدر سرد بود که من یه لحظه نمیتونستم پام رو توش بذارم اما ماشالله شما همش تا غروب توی آب بودی