یک ماهگیت مبارک
سلام دختره ماهمممممممممممممممممممم
تولد یک ماهگیت مبارک
اره عزیزم ماه پیش تو چنین روزی ساعت 3:30 بعد از ظهر شما قدم به این دنیا گذاشتی
تو این یه ماه زندگیت اتفاقات زیادی افتاد
اول اینکه زردی داشتی و برات دستگاه آوردیم خونه دو، سه روزی تو دستگاه بودی اما زردیت پایین نیومد واسه همین مجبور شدیم برخلاف میلمون تو رو بیمارستان بستری کنیم
فقط خدا میونه اون روز چه حالی داشتم.....................هنوزم یادم میافته چشام پر اشک میشه
بگذریم خدا رو شکر تو دو روز بستری بودی و زودی خوب شدی و اوردیمت خونه
دوم اینکه شیر نمیتونستی بخوری و خیلی اذیت شدی اما خدا رو شکر با تلاش هممون بالاخره موفق شدی
بعد از اون هم که دیگه نوبت دید و بازدید اقوام بود
همه اقوام و اشناها اومدن واسه دیدن گله نازمممممممممممممم
به هر حال دخمله گلم امیدوارم روزی بیای اینجا تولد صدو بیست سالگیت رو اعلام کنی
میدونم اون روز من دیگه نیستم اما همین که تو باشی و سالم و خوشحال زندگی کنی برای من کافیه
خدایا از عمر من بکاه و به عمر دخترم بیافزا.آمییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین