مهلامهلا، تا این لحظه: 11 سال و 3 روز سن داره

دخمله مامان و بابا

روزهای با تو بودن(20 ماهگیه دخترم)

1393/11/15 14:16
نویسنده : مهدیه
442 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماهت به چشمون سیاهت

دختر نازم  بالاخره اومدم دوباره با تاخیر اما دست پر

یواش یواش دختر کوچولوی ضعیف و بی اختیار داره تبدیل میشه به یه خانوم کوچولوی شیطون و غیر قابل کنترل.ماشاله بیش از اندازه تحرک داری و طوری شده که ما در مقابلت کم میاریم.روز به روز پیشرفتت تو حرف زدن و تقلید رفتار ما تحسین برانگیز تر میشه چون کارهایی میکنی که همه رو انگشت به دهن میذاره

ماه پیش با هم یه مسافرت داشتیم که خدا رو شکر تو این مسافرت زیاد ما رو اذیت نکردی فقط تو راه برگشت به دلیل تاخیر پرواز خیلی اذیت شدی و به تبع ما هم همینطور

خیلی خوب شد که تو این مسافرت به نصیحت مامان جونی گوش دادیم و کالسکه شما رو همراه خودمون بردیم .چون اینجوری وقتی خوابت می برد دیگه لازم نبود تو بغل ما باشی و ما با خیال راحت به گشت و گذار ادامه می دادیم و شما هم آروم تو کالسکه خودت می خوابیدی

تو هفته گذشته با خاطر جراحی ای که مامان جون داشت 3 روزی پیش خاله و زن دایی موندی.خدا رو شکر دختر خوبی بودی و اصلا اذیتشون نکرده بودی.اما نمیدونم چرا الان چند روزیه بد قلق شدی و اصلا غذا نمیخوری و همین،  فکر منو خیلی مشغول کرده.امیدورام زود زود اشتهات برگرده تا مهلای من دوباره همون مهلا تپلی بشه .

خیلی دلم میخواد این روزها تمام حرکاتت رو ضبط کنم تا لذت و شیرینش برام دائمی شه اما حیف که اصلا اجازه نمیدی دوربین دست بگیرم و ازت فیلم بگیرم چون تا دوربین رو ازمون نگیری ول کن نیستی

از بس تحرکت زیاده و بلبل زبونی هر کسی می بینه فکر میکنه سنت خیلی بیشتر از اینه که هست و وقتی سنت رو میگم همه تعجب میکنن  واسه همین هر روز باید برات اسپند دود کنم (چقدر هم دود میکنم ؟؟؟چشمک)

حالا میریم سراغ اصل مطلبخندونک

میخوام عکسهای مربوط به ماه گذشتت رو بذارم که بیشترش مربوط به مسافرتمونه.امیدوارم همیشه به گردش باشی دختر ماهمممممممممممممممممممممممممحبت

مهلا در حال خواب  در پاساز القریر

مهلا در حال خواب در رستوران مک دونالد

ا

توی کاخ شیخ دوبی چند تا سنگ پیدا کردی و فقط با اونها سرگرم شدی.اینجا هم سنگ رو محکم بغل کردی تا بابایی ازت نگیره

مهلا در حال سنگ اندازی

این هم عکس مامانی مقابل هتل آتلانتیس

مامان در بازار ابن بطوطه

 

مهلا در فرودگاه در حال نظاره هواپیماها(به قول خودت همامما)

مهلا و بابایی در ساحل جمیرا

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سانی
9 اسفند 93 12:48
ای خداااااااا هزار ماشالله به این دختر شیطون و ناز چقدر موهاش بلند شده خوشگل تر شده ماشالله از چشماش شیطونی می باره . واقعا براش اسپند دود کن همیشه به سفر مامانی ... معلومه که خدا رو شکر خیلی خوش گذشته. عکسها عالی بودن عاشق قیافه مهلا شدم تو اون عکسه که سنگه رو محکم به خودش چسبونده اونجا که رفته بغل میکی موس خوبه که نترسیده ! از طرف من محکم ماچش کن
مهدیه
پاسخ
اتفاقا سانی جون رفت بغل میکی ماوس چنان گریه ای کرد خودشو کشت بعد از دور هم میدیدشون میزد زیر گریه نظر لطفته گلم.بووووووووووووووووس